وبلاگ شخصی و دست نوشته ها و روزنوشته های javadth , شامل خطبه ها و عکس ها و همه تفکراتی که قابل نوشتن اند و یک سری چیز های دیگه
خب با توجه به علاقه ملت ما به امام حسین و نجف و کربلا و امنیتی که در عراق برای زائران فراهم شده یکی دو سالی هستش که ملت با شور فراوانی توی اربعین به پیاده روی اربعین میرن و از این سفر لذت میبرن منم دو سال توی این سفر بودم و به خاطر […]
شاید به نظر شمام رسیده که چرا خونواده های ما برخلاف بقیه کشور ها پیشرفت خاصی تو زندگی نمیکنن ممکنه یکی از دلایل مسائل اقتصادی باشه ولی این همه موضوع نیست یه نمونش مقایسه خودنون با ضعیفاس مثلا شما به پدرت میکی پدر چرا ما ماشین نداریم ؟ پدر به جای اینکه بگه تلاش میکنیم […]
hi i decided to write in english , i think it has some benefits for me first of all : it can improve my writing if i dont use keyword suggest 😆😆 secondly : it can improve my Grammer , i am weak in Grammer third : i can connect to the world wide : […]
یه روز وقتش میرسه که انتخاب کنی ، نمیدونم توی ایران اینطوره یا توی همه کشور ها چون من فقط ایران و عراق رفتم وقتش میرسه که باید انتخاب کنی که دوباره به دنیا بیای ولی دنیای واقعی هر چی ارزو و خیال و نقشه برای ایندت داری ول کنی ، بقیه بهت دلداری میدن […]
بله این یه مطلب توی وبلاگ یه وب مستر هستش همین الان که من و همکار برنامه نویسمون بیدار هستیم ساعت ۳٫۳۲ هستش و درگیر ارور های نت افراز با جهان پی هستیم که روزی چنادین میلیون به ما سود کمتر میرسونه نت افراز یه زمانی از سال ۹۲ تا مرداد ۹۴ خیلی عالی […]
خب بعد از دو سال مقاومت و زندگی در شرایط سخت بالاخره بدنم تسلیم شد دو سال پیش رو با انواع رژیم های سخت و بیخود مثل شب کاری و یا خوردن فقط یک وعده غذا گزروندم و چیزیم نشد ولی الان بدنم تسلیم شده البته این گذرا هستش ولی مسئله همینه تا یه […]
پول برای احمق ها راستش نمیدونم در این مورد نوشتم یا نه اما اون چیزی که هستش انگار احمق ها بیشتر از ادمایی که زرنگن و تلاش بیشتری میکنن پول در میارن شایدم اونا احمق نباشن شاید به خاطر اینکه راه ساده تر رو انتخاب میکنن ما به اونا میگیم احمق ولی همیشه این راه […]
سلام امروز ۱۶ اربعین هستش و ما عمود ۲۶۸ هستیم این پیام رو از موکب ایرانی امام رضا میفرستم شنبه ۷ اذرماه به وقت ایران مسیر بسیار شلوغه
امروز گفتم یه سری مطالب در مورد چونه زدن بگم ، راستش ما هر موقع میخواستیم لباس بخریم و موقع که میپسندیدیم و موقه تسویه حساب میرسید پدر و مادرامون میرفتن سراغ تخفیف گرفتن ، اون موقه بود که ما سرخ و سپید میشدیم و از مغازه میرفتیم بیرون که اقا نکنید این کارو ، […]
ساعت ۳٫۱۰ دقیقه هستش طبق یه عادت یک سال و چندماهه بدون دلیل بیدار هستم و الکی دارم کارهای اینترنتیم رو انجام میدم از کلاس زبانم عقب موندم ولی این کامپیوتر رو با کمال میل دارم انجام میدم ، صدا جا رو کشیدن رفتگرهای مهربون محله میاد ، اینجا محله خونوار نشین نیستش و همش […]