سلام بر خودم که فعلا تنها خواننده این وبلاگ هستم ، البته شمایی که در قرن فلان و تاریخ فلان این پست رو از زیر خاک بیرون میکشی بر تو هم سلام درود ، البته شاید این موقع یعنی اونموقع واژه های تغییر پیده کرده باشند به همین خاطر باید بگویم سلام در زمان ما سلوم یا س یا سل یا همچین کلمه در زبان شما و همان hi یا hello انجلیزی یا انگریزی ( به قول مرحوم جلال ال احمد ) یا انگلیسی است
و اما بعد
پدیده زمان زدگی یا گم شدگی در زمان که خودم کشفش کردم و میخوام اسم خودم رو هم روش بزارم مثلا زمان جواد زدگی یا گم جواد شدگی در زمان 😀
و اما بعد تر
یه ذره جدی تر بشم : زمان زدگی لعنتی معلوم نیست چطور شروع شد و چطور ادامه پیدا میکنه الان که این مطلب رو مینویسم ۸ ماه گذشته و این ۸ ماه برای من یک عمر و یک لحظه بوده انگار که زمان از ۸ ماه پیش برای من متوقف شده ، نمیدونم خودم اینطور خواستم یا یک چیزی در ذهنم که که برای خودش و من تصمیم میگیره اینطور خواسته ولی شدیدا معلوم نیست چیه ( خواستم بگم درداور دیدم نمیشه توصیفش کرد )
چیز خوب یا بد شبیه افسردگی و از این جور خزئبلات ، چیزی از ۲۲ – ۲۳ سال گذشتم به یاد ندارم کم کم داره از رهنم پاک میشه ، خاطرات خوب که بخوای نخوای خود به خود پاک میشن ولی این خاطرات بد که بعد از ۲ هزار سال هم تجزیه نمیشن دارن تکون میخورن
در عنوفوان ( بخوانید ۱۰فوان – onfowan ) جواتی و جوانی هیچ شدیم رفت
چیزی برای گفتن نیست
* عکس از فیلم memnto – کریستوفر نولان
متفاوت بودو ازنظرمن تشکر لازمه حتی به کوچکترین خلاقیت ها
موفق باشی