دردیم وار داغلار کیمین

اغلارام اغلار کیمی  دردیم وار داغلار کیمی خزان اولدوق توکولدوم  وئرانا باغلار کیمی   ای گلر باتار گدر  – دورنالار قاطار گدر   دونیا بیر پنجردیر – هر گلن باخار گدر     الیندن هارا گدیـــــم

poop نخورید شاید برای بعضی هاتان مضر باشد

خور های زیادی توی دنیا هستن بعضی ها از سر اشتباه خور شدن بعضی ها از سر ناچاری و بعضی ها از سر بیماری یعنی اگر یه روز نخورن بیمار میشن و از بین میرن دوستان توجه کنید برای بدن ضرر داره ولی خب بعضی ها وابسته شدن و اگه نخورن بدعادت میشن سلام روزانه […]

خانه ای روی تپه

خانه ای روی تپه   یه همچین چیزی یه خونه بالای یه تپه یه باغ هم جلوش باشه باغ کوچیک درخت الوچه و زرد الو 😀 سگه هم باید باشه سگ رو برمیداریم میریم توی این جنگل ها ببینیم چه خبره  

درس و اینده ۲

خب کنکور سراسری رو بی خیال شدم ! نمیدونم چرا کلا این روز های زندگیم داره در بی تصمیمی های من میسوزه ( بزار بسوزه  حالا چه گهی هستیم و چه گهی میشویم که خودم رو دست بالا گرفتم ) ما زبالاییم و بالا میرویم ، پیداش کنم فک این شاعر معروف رو پایین میارم […]

تحصیل اینده کنکور و سرگذشت تحصیل

سلام اول اینکه خواستم بنویسم سرگذشت اول نوشتم سرگشتگی ( یه عکس درست و حسابی هم پیدا نشد بزاریم براش ) چند لحظه صبر کنید برم یه نون سنگگ بگیرم ممنون از صبر شما حالا یه چند دقیقه هم صبر کنید من صبحونه ام رو بخورم ساعت ۲ ظهر 😀 اوکی امدیم ، صبحانه وعده […]

نوستالوژی تمام چیز هایی که محو میشوند

کم کم احساس پیری میکنم وقتی میبینم متولدین ۹۴ و ۹۵ به دانشگاه میرن اصولا خاطرات خوب زودتر از ان چیزی که فکرش را بکنید از خاطراتان محو میشوند و البته اکثرا دوباره تکرار نمیشوند ، یاداوری انها میشه نوستالوژی ، و از اونجایی که حافظه بنده عین سگ قوی هستش ،‌البته میگن حافظه گوسفند […]

بهترین روزی که میشود داشت

سلام قطعا شما روبات های عزیز که دارید مطالب من و میخونید براتون روز و شب فرق نمیکنه ولی کسی اگر این مطلب رو خوند براش خوبه ،‌ بعضی مواقع هستش که همه بزرگتر ها و کسایی که چارتا پیرهن بیشتر از شما سالم نگه داشتن بهتون میگن قدر داشتت رو بدون در حالی که […]

یکی از بهترین روز زندگیم ۲۷ بهمن دوشنبه

من روزای خیلی خوبی توی زندگیم داشتم ، روزی که از امتحان دینی جاموندم و اولین بار توی ۱۲ سال درس خوندن تجدید شدم ، روزی که تنها شدم ،‌ روزی که خیلی چیزها رو از دست دادم ، روزی که از کنکور جا موندم هم ازاد هم سراسری روز هایی که دلم میخواست به […]

نوشابه و بلاد کفر و شیطان بزرگ امریکا

  چند روز پیش داشتم وبلاگ یک وطن فروش 😀 رو میخوندم که به بلاد کفر امریکا رفته بود برای تحصیل پست شمال ساعت ۸۳ بودش ماه سوم یعنی خرداد ، نقل میکرد که اقو ما رفته بودیم یه ساندویچی بعد اون سال که دلار ۸۵۰ بوده نوشابه یه دلار بوده 😀 یعنی ۸۵۰ تومن […]

باز باران با ترانه

تهرون بارون میباره ، امسال که شخصا برف و بارونی توی تهران زیاد نیوم و همش خشکی هوا و الودگی بودش ، ولی دو سه روزه بارون داره میاد و هوا خوب شده شخصا خواستم از سازمان هواشناسی تشکر کنم   مسئله بعدی این هستش که خدا گفته وقتی در یه شهری گناه زیاده بشه […]