آرگنا بخش ۱

به نام خدا   نوشتن آرگنا رو من از ۱۶ سالگی شروع کردم , در کل داستان نویسی رو من وقتی ۱۰ ساله بودم با دستکاری داستان های کوتاه و یا نوشتن ماجرای کارتونی که دیده بودم آغاز کردم و کم کم پیش رفتم , اون موقه ها به خاطر سن و سالمون و درگیر […]

داستان کوتاه عاقبت دیوهایی که عاشق می شوند

عاقبت دیوهایی که عاشق می شوند   این داستان رو من حدود دو سال پیش نوشتم وقتی توی یه کتاب فروشی کار میکردم داستان خامی هستش و زیاد روش کار نکردم شهریور ۹۳ نوشتم دانلود از لینک زیر div

سفر

من برخلاف بقیه که بعضی وقتا سر دو راهی گیر میکنن . همیشه سر دوراهی گیر کردم بین رفتن به یه جای دیگه یا موندن تو تهران تهران آدم رو ضعیف میکنه . موهام شروع کرده به ریختن اعصابم هم زیاد آروم نیست . همش شلوغیه . همش دوده . اطراف تهران هم آشنایی خاصی […]

دردیم وار داغلار کیمین

اغلارام اغلار کیمی  دردیم وار داغلار کیمی خزان اولدوق توکولدوم  وئرانا باغلار کیمی   ای گلر باتار گدر  – دورنالار قاطار گدر   دونیا بیر پنجردیر – هر گلن باخار گدر     الیندن هارا گدیـــــم