آرگنا بخش ۱

به نام خدا   نوشتن آرگنا رو من از ۱۶ سالگی شروع کردم , در کل داستان نویسی رو من وقتی ۱۰ ساله بودم با دستکاری داستان های کوتاه و یا نوشتن ماجرای کارتونی که دیده بودم آغاز کردم و کم کم پیش رفتم , اون موقه ها به خاطر سن و سالمون و درگیر […]

نیوزلاندنو newzealand

یادمه از روزای اولی که فهمیدم ارباب حلقه ها در نیوزلند فیلم برداری شده یک حس خوبی بهم داد نسبت به این کیشور   به چند دلیل دنبال نیوزلند بودم ۱ . طبیعت زیباش ، من اصولا عاشق طبیعت هستم به همین خاطر دوست داشتم که توی این مملکت زندگی میکردم ۲ . دور بودن […]

دوستی کی اخر امد / رفاقت

  گفتم یه مطلبی هم در مورد رفاقت بنویسم به بهانه پخش مجدد سریال وضعیت سفید ما که رفیق درست و حسابی نداریم کلا . خیلیاشون یه مشت انگل هستن که به هیچ دردی نمیخورن ادمایی که فقط موقع نیاز سر و کله شون پیدا میشه و نیاز که رفع شد میرن پشت سرشون رو […]

شاید استرالیا

سال پیش بود که کم کم از نیوزلند به فکر استرالیا افتادم گفتم شاید شرایطش راحت تر باشه به خاطر همین توی انجمن applyabroad دنبال ویزاهای کارش گشتم با توجه به اینکه من مدرک تحصیلی بالایی نداشتم ناامید شده بودم که یکی از اعضا بهم پیام خصوصی زد که میتونی با ۸ سال سابقه کار […]

حسرت چه چیزی رو میخورم

حسرت ۵ – ۶ سال از عمرم که الکی تلف شد . وقتی همینطوری بدون هیچ برنامه ای رفتم نشستم سر کلاس تجربی و این شد رشته من در حالی که یک درصد به پزشکی علاقه ای نداشتم . من به هنر و کامپیوتر علاقه داشتم ولی کسی راهنمایی نکرد , اون موقه تنبل ها […]