ایده یک داستان اخر الزمانی

بنام خدا ایده یه داستان آخرالزمانی توی ذهنم هستش ، البته هسته داستان جدید نیست ولی میخواستم به سبک خودم شخصی سازیش کنم ایده در مورد دنیای آخرالزمانی هستش جایی که شهرها و کارخانه ها نابود شدن ، منابع انرژی تقریبا نابود شده دنیا بعد از جنگ جهانی سوم هستش تقریبا ادمهایی که باقی موندن […]

آرگنا ۵

آرگنا ۵ در مسیر توم و جیرن صبح زود افراد با صدای خروس سمجی که روی دیوار رفته و قصد ساکت شدن هم نداشت بیدار شدند ، بالاخره بچه ای در حیاط مهمان خانه سنگی به سمت خروس پرت کرد و خروس بساط خودش را جمع کرد و از دیوار پایین آمد هر چند که […]